ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
یا من سبیله واضح للمنیبین
سید ابوالحسن هاشمی از شاگردان میرزا جوادآقا ملکی تبریزی نقل میکند که همه زندگی معنوی خود را مدیون یک کفترباز هستم! او داستان زندگی خود را اینچنین تعریف میکند:
کفتربازی همسایه ما بود. تمام همسایهها از دستش در عذاب بودند. به امنیه، شکایت کردیم. چند بار بازداشتش کردند. چند بار کبوترهایش را سر بریدند! باز دستبردار نبود. همسایهها از من به عنوان کاسب مذهبی محله خواستند با او صحبت کنم. به او گفتم: تو دیوانهای؟! چرا دستبردار نیستی؟ برگشت گفت: میدانی؟ من عاشقم، عشق کبوترهام وجودم را گرفته! همه وجودم شده کبوتر، پر که میزنند من هم پر میزنم! چشم و دلم با آنها میچرخد، پرواز میکند.
در نهایت به من گفت: تو که دم از خدا میزنی، اینطور عاشق هستی؟!
من لرزیدم. مریض شدم و افتادم خانه. یک هفته نتوانستم چیزی بخورم. حالم که بهتر شد تجارت را رها کردم، رفتم نجف طلبگی. (ناگفتههای عرفان، ص128)
یا من آیاته برهان للناظرین
سلام
ممنون از تبریک عید
منم به همه شما عید رو تبریک میگم و ارزوی موفقیت برایتان دارم
مطلب کفتر باز عالی بود ای کاش ما هم با تلنگری به اصل بندگی برسیم
همیشه در ژناه خدا سر افراز باشید