کانون قرآنی-فرهنگی ولیعصر(عج)

فعالیت های قرآنی و مذهبی در جمعی صمیمی

کانون قرآنی-فرهنگی ولیعصر(عج)

فعالیت های قرآنی و مذهبی در جمعی صمیمی

دوشنبه های انتخاباتی 30 اردیبهشت

 

 

سخنران این هفته: 

دکتر منیری 

ضرورت شرکت در انتخابات 

 

92/02/30 

پس از نماز مغرب و عشاء 

 

سوالات و شبهات سیاسی و اقتصادی خود را به 300069820000 پیامک بزنید و جواب خود را در دوشنبه های انتخاباتی دریافت کنید.

صلاة العارفین!

 

 و البته اینکه فرمودند بهتر آن است که در بیت مظلم (تاریک) نماز کند در غیر فرایض یومیه (نمازهای واجب) است، که در جماعت مسلمین خواندن از سنن مؤکده است. بلکه اگر انسان به وظایف و اسرار جماعت قیام کند، رغم انف شیطان را به طورى مى‏کند که در هیچ عبادتى نمى‏ کند؛ و در اجتماع مؤمنین و قلوب مجتمعه آنها، که دست غیبى الهى با آن است، فوایدى است روحى و معنوى که در کمتر عملى اتفاق آن افتد، با آنکه مصالح عمومى و اجتماعى در آن نیز ملحوظ است. بلکه براى اهل مناجات و اصحاب قلوب نماز در جماعت، که حفظ اعداد رکعات را نیز محول به غیر مى‏ کنند و یکسره دل را متوجه به حقّ و مناجات او مى‏کنند، بهتر است.
(سر الصلاة (معراج السالکین و صلاة العارفین)، متن، ص: 32)

هیزم گناهان کوچک

پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در یکی از مسافرتها همراه جمعی از اصحاب خود در سرزمین خالی و بی آب و علفی فرود آمدند و به یاران خود فرمودند: - هیزم بیاورید تا آتش روشن کنیم. اصحاب عرض کردند: یا رسول الله! اینجا سرزمینی خالی است و هیچ گونه هیزمی در آن وجود ندارد. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: - بروید هر کس هر مقدار می تواند هیزم جمع کند و بیاورد. یاران به صحرا رفتند و هر کدام هر اندازه که توانستند، ریز و درشت، جمع کردند و با خود آوردند. همه را در مقابل پیغمبر صلی الله علیه و آله روی هم ریختند. مقدار زیادی هیزم جمع شد. در این وقت رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: - گناهان کوچک هم مانند این هیزمهای کوچک است. اول به چشم نمی آید، ولی وقتی که روی هم جمع می گردند، انبوه عظیمی را تشکیل می دهند. آنگاه فرمود: یاران! از گناهان کوچک نیز بپرهیزید. اگر چه گناهان کوچک چندان مهم به نظر نمی آیند؛ هر چیز طالب و جستجو کننده ای دارد. جستجو کنندگان! آن چه را در دوران زندگی انجام داده اید و هر آن چه بعد از مرگ آثارش باقی مانده است، همه را می نویسد و روزی می بیند که همان گناهان کوچک، انبوه بزرگی را تشکیل داده است.
داستان های بحار الانوار ، ج2 ، ص32-33
چوب ها خیلی بیشتر بود ولی عکاسمون دیر رسید آتیشش کم شد!!!   

کجای کاری ؟


آدما دو دستن

یا                                    قَضَى نَحْبَهُ


یا                                         و مِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ


و باقی  همه سر کار

دوست شهیدت را انتخاب کن!

دوست شهیدت کیست؟؟
دوست شهیدت را انتخاب کن.با ارسال تاریخ تولد خود (مانند ۱۱تیر) به شماره پیامک ۳۰۰۰۳۲۰۷ شهیدی را که در روز تولد شما به آسمان سفر کرده است را بشناسید…


دوست شهید من گمنام بود!!!


نشسته نام تو به لوح آسمان

نشان راه عشق شهید بی نشان

دعایی که مستجاب شد

می گفت

       "خدایا نمی خواهم حتی یک وجب از زمینت را اشغال کنم"





                   و  الان مدتهاست که گمنام است

مسافران کربلا...

بلندترین ارتفاعی که موجب مرگ ام می شود، افتادن از ” چشم” شماست … ارباب دریاب …



 دل سپردیم به چشم تو و حرکت کردیم

بعدِ یک عمر که ماندیم . . . که عادت کردیم

 

دست هامان همه خالی . . . نه ! پر از شعر و شرر

عشق فرمود : بیایید ، اطاعت کردیم

 

خاک آلوده رسیدیم به آن تربت پاک

اشک آلوده ولی غسل زیارت کردیم

 

گفته بودند که آرام قدم برداریم

ما دویدیم . . . ببخشید . . . جسارت کردیم

 

ایستادیم دمی پای در « باب الرّاس »

شمر را – بعدِ سلامی به تو – لعنت کردیم

 

سهم مان در حرمت یکسره سرگردانی

بس که با قبله ی شش گوشه ، عبادت کردیم

 

تشنه بودیم دو بیتی بنویسیم برات

از غزلباری چشمان تو حیرت کردیم

 

هی نوشتیم و نوشتیم و نوشتیم و نشد

واژه ها را به شب شعر تو دعوت کردیم

 

( همه با قافیه ی عشق ، مصیبت دارند )

از تو گفتیم ، اگر ذکر مصیبت کردیم

 

وقت رفتن که حرم ماند و کبوترهایش

بی پر و بال نشستیم و حسادت کردیم

 

و سری از سر افسوس به دیوار زدیم

و نگاهی غضب آلود به ساعت کردیم

 

تا قیامت بنویسیم برای تو کم است

ما که در سایه ی آن قامت ، اقامت کردیم

...

کاش می شد که بمانیم ؛ ضریحت در دست . . .

دل سپردیم به چشم تو و حرکت کردیم

 

ان شاء ا... هفته دیگه بنده و آقا مسعود عابدینی و همچنین برادر حسین آقای ثروتی راهی دیار عشقیم. حلالمون کنید. منتظر بچه های جلسه امیرالمومنین(ع) برا خداحافظی هستیم.  (چهارشنبه 29 آذر ساعت 19) راستی شعرش خیلی قشنگه ارزش داره از اول بخونیش مگه نه؟

بزرگ حیاش بیشتره


حاج اسماعیل دولابی می فرمایند :

بزرگ حیاش بیشتره. اصلا حیا و خوبیها به او بیشتر سزاواره. میدونی که این مثل رو هم حضرت عیسی یادمون داد. قدیم دمپایی به این شکل نبود. یه تخته مینداختن ته پاشون میشد دمپایی. بخاطر همین وقتی از صحرا میومدن همه پاهاشون گلی بود. یه بار که برگشتن همه حواریون و حضرت عیسی نشسته بودند یکی اومد پای حضرت رو بشوره. حضرت عیسی پرسید این کار خوبه یا بده؟ همه گفتن خوبه. گفت خوب کاره خوب به من سزاوارتره یا شما ؟ همه موندن چی بگن. حضرت عیسی هم گرفت پای تک تک حواریون رو شست. دادن چیز گرانبها سزاواره به او.

------------------------------------------------------------------------------------------------

تصویر سردار شهید خرازی فرمانده لشکر امام حسین (ع) در کنار همرزمان اش

فرمانده لشکرِ، نه تنها به پیش نمازی نایستاده،

بلکه میکروفون به دست دارد تا همه صدای پیش نماز را بشنوند !!

جز خون خبری نیست که نیست


بنویسید که جز خون خبری نیست که نیست

 به تن این همه سردار سری نیست که نیست

 

بنویسید که خورشید به گودال افتاد

 و پس از شام غریبان سحری نیست که نیست

 

آتش از بال و پر سوخته جان می گیرد

 زیر خاکستر ما بال و پری نیست که نیست

 

یک نفر سمت مدینه خبرش را ببرد

 پس از این ام بنین را پسری نیست که نیست

 

یا به آن مادر سرگشته بگویید: نگرد

 چون ز گهواره ی اصغر اثری نیست که نیست

 

تازیانه به تسلای یتیمی آمد

 تازه فهمید که دیگر پدری نیست که نیست

 مهدی زنگنه