کانون قرآنی-فرهنگی ولیعصر(عج)

فعالیت های قرآنی و مذهبی در جمعی صمیمی

کانون قرآنی-فرهنگی ولیعصر(عج)

فعالیت های قرآنی و مذهبی در جمعی صمیمی

شب و باران و نماز

باز امشب هوس گریه پنهان دارم   

--------------------------------

میل شبگردی در کوچه باران دارم 

----------------------------------  

کسی از دور به آواز مرا می‌خواند  

--------------------------------- 

از دل این شب پر راز مرا می‌خواند 

--------------------------------

راهی میکده گمشده رندانم 

 -

من که چون راز دل می‌زدگان عریانم  

-

باید از خود بروم تا که به او بازآیم  

-

مست تا بر سر آن راز مگو بازآیم  

-

ابر پوشانده در مخفی آن میخانه  

-

پشت در باغ و بهار است و می و افسانه  

-

خِرَد خُرد همان به که مسخّر باشد  

-

عقل کوچک‌تر از آن است که رهبر باشد  

-

باز  امشب هوس گریه پنهان دارم  

 

-

میل شبگردی در کوچه باران دارم  

-

حال من حال نماز است و دو دستم خالی   

-

راه من راه دراز است و دو دستم خالی  

-

شب و باران و نماز است و صفا پیدا نیست  

-

کدخدایان همه هستند و خدا اینجا نیست  

-

امشب از خود به درآییم و صفایی بکنیم  

-

دست اخلاص برآریم و دعایی بکنیم  

-

پیش از این، راه صفا این همه دشوار نبود  

-

بین میخانه و ما این همه دیوار نبود  

-

آی خورشید، برادر! نفسی با من باش  

-

ظلمات است بر آ در نفسم روشن باش  

-

از سر مهر برآ و نظری در من کن  

-

حال و روز من و این طایفه را روشن کن  

-

تیغ و اسب است که پوسیده به میدان یارب  

-

کاخ‌ها سبز شد از خون شهیدان یارب  

-

آی مومن به کجا؟ دین تو اینجا مانده است  

-

پشت دیوار در قصر خدا جا مانده است  

-

خون چکد تازه و گرم از زره پولادم  

-

از دهان‌های زره می‌شنوی فریادم  

-

نسل در نسل ز اعماق قرون آمده‌ایم  

-

دشت در دشت به سودای جنون آمده‌ایم.  

 شهید احمد زارعی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد