ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
باز امشب هوس گریه پنهان دارم
--------------------------------
میل شبگردی در کوچه باران دارم
----------------------------------
کسی از دور به آواز مرا میخواند
---------------------------------
از دل این شب پر راز مرا میخواند
--------------------------------
راهی میکده گمشده رندانم
-
من که چون راز دل میزدگان عریانم
-
باید از خود بروم تا که به او بازآیم
-
مست تا بر سر آن راز مگو بازآیم
-
ابر پوشانده در مخفی آن میخانه
-
پشت در باغ و بهار است و می و افسانه
-
خِرَد خُرد همان به که مسخّر باشد
-
عقل کوچکتر از آن است که رهبر باشد
-
باز امشب هوس گریه پنهان دارم
-
میل شبگردی در کوچه باران دارم
-
حال من حال نماز است و دو دستم خالی
-
راه من راه دراز است و دو دستم خالی
-
شب و باران و نماز است و صفا پیدا نیست
-
کدخدایان همه هستند و خدا اینجا نیست
-
امشب از خود به درآییم و صفایی بکنیم
-
دست اخلاص برآریم و دعایی بکنیم
-
پیش از این، راه صفا این همه دشوار نبود
-
بین میخانه و ما این همه دیوار نبود
-
آی خورشید، برادر! نفسی با من باش
-
ظلمات است بر آ در نفسم روشن باش
-
از سر مهر برآ و نظری در من کن
-
حال و روز من و این طایفه را روشن کن
-
تیغ و اسب است که پوسیده به میدان یارب
-
کاخها سبز شد از خون شهیدان یارب
-
آی مومن به کجا؟ دین تو اینجا مانده است
-
پشت دیوار در قصر خدا جا مانده است
-
خون چکد تازه و گرم از زره پولادم
-
از دهانهای زره میشنوی فریادم
-
نسل در نسل ز اعماق قرون آمدهایم
-
دشت در دشت به سودای جنون آمدهایم.
شهید احمد زارعی