یا ودود یا عطوف
وقت نماز بود و رسول خدا(ص) در راه مسجد، که کودکی به ایشان گفت: شما همیشه حسنین را مورد محبت قرار میدهید و با آنها بازی میکنید، چرا با ما بازی نمیکنید؟ پیامبر(ص) قبول میکند با کودکان مشغول بازی میشوند. بازی ادامه یافت و کودکان راضی نمیشدند که رسول خدا(ص) را رها کنند. بلال آمده بود در کوچهها به دنبال حضرت میگشت. خواست بچهها را گوشمالی دهد و پیامبر را آزاد کند که حضرت فرمود: «بلال، تنگ شدن وقت نماز، برای من محبوبتر از رنجاندن این کودکان است.» بلال به دستور حضرت به خانه ایشان رفت و هشت دانه گردو آورد تا بچهها راضی شدند رسول خدا را به 8 گردو به بلال بفروشند!
سپس فرمود: خداوند برادرم یوسف(ع) را رحمت کند که برادرانش از سر دشمنی او را به بهای اندکی فروختند و این کودکان از روی نادانی مرا میفروشند.
نفایسالاخبار، ص286
یا شکور یا رئوف
Cوَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْاْ فىِ الْأَرْضِ وَلَکِن
یُنزَّلُ بِقَدَرٍ مَّا یَشَاءُ إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِیرُ بَصِیرB
و اگر خدا روزى بندگان را وسعت بخشد قطعاً در زمین مرتکب فساد میشوند و لکن خدا روزى مخلوقات را بقدر آنچه که بخواهد (و صلاح بداند) نازل مىکند. مسلما خدا به اوضاع و احوال بندگانش بخوبى آگاه و بیناست
«شوری، 27»
یا من یَقبلُ الیَسیر
مردم در هلهله و شادی عروسی بودند. عیسی(ع) فرمود: امشب شادند و فردا عزادار، عروس میمیرد.
فردا شد ولی عروس زنده ماند. منافقان طعنه زدند که چه شد؟
- تحقیق میکنیم.
اجازه خواست با عروس صحبت کند.
- دیشب چه کار خیری انجام دادی؟
- گدایی درخواست کمک کرد. خانواده و خویشان، سرگرم مراسم عروسی بودند. من صدقهای به او دادم.
- از جای خود برخیز و دورتر برو.
ناگهان چشم حضار به مار افعی بزرگی افتاد که دم خود را به دندان گرفته بود.
- با صدقهای که دادی خداوند متعال این بلا را از تو برگرداند.
و رسول خدا(ص) فرمود: صدقه، مرگ بد را از انسان دور میکند. (وسائلالشیعه،ج6، ص262) و فرمود: صدقه درِ هفتاد بدی را میبندد. (البحار، ج96، ص132) و فرمود: صدقه دارویی مؤثر است. بیماران خود را با صدقه مداوا کنید.
یا من یَعفو عَنِ الکثیر
یا من بطن فخَبَر
تعارف تا آنجا که به صورت تبادل عواطف واقعی و اظهار محبت باشد، خوب و مستحسن است، اما ملتهایی که رشد اخلاقی و اجتماعی ندارند، گرفتار انواع تعارفهای دروغین میباشند، دونفر از آنها که همراه یکدیگر هستند و میخواهند به اتاقی وارد شوند یا از اتاقی خارج گردند مدتی با هم تعارف میکنند. در صورتی که هرکدام از آنها در دل خود از جلو افتادن دیگری ناراضی است! همچنین است تعارفهایی که بعضی میزبانها نسبت به مهمانان میکنند، همه اظهارات بیروح و خشک، تصنع و ظاهرسازی است. اینگونه تعارفات داخل در نفاق و دورویی است.
(مطهری، حکمتها و اندرزها، ص286)
یا من علا فقَهَر
یا من بطن فخَبَر
بهلول با چوب به قبرها میزد!
-چرا چنین میکنی؟
-صاحب این قبرها همه دروغگویند.
- چطور؟
- تا وقتی در دنیا بودند دائم میگفتند: باغ من، زمین من، اموال من و... ولی حالا همه را گذاشتهاند و رفتهاند. هیچ یک مال آنها نبود. ای دروغگوها!
یا من علا فقَهَر
محمّدٌ رسولُ الله والذینَ معه اَشدّاءَ علی الکفّار رُحماءَ بینَهم تراهم
رُکّعاً سُجّداً یَبتغون فضلاً منَ الله و رِضواناً سیماهم فی وُجوهِهم مِن اثر السّجودB
یا من بطن فخَبَر
بیگناه بود ولی پادشاه به کشتن او دستور داد و او هم به حکم «آ«که دست از جان بشوید، هرچه در دل دارد بگوید» شروع کرد به فحش و ناسزا دادن به پادشاه.
یا من هو بمن رجاه کریم
«وای بر حمید بن قحطبه، این گناهش از آن گناه او بزرگتر است.»
ماه رمضان بود و حمید بن قحطبه والی نیشابور! اما روزهخواری میکرد. میگفت: من گناههایی کردهام که دیگر نماز و روزه و این کارها برایم فایدهای ندارد. میگفت: من گناههایی کردهام که دیگر نماز و روزه و این کارها برایم فایدهای ندارد.
یا من کتابه تذکرة للمتقین
بحث عمل و نیکوکاری بود. گفتم عمل من خیلی ناچیز است. امام صادق(ع) نهیبی زد و فرمود استغفار کن. بعد فرمود: عمل کم با تقوا بهتر است از عمل زیاد بدون تقوا.
ادامه مطلب ...