من از آمدن به پاریس بسیار هیجان زده بودم... پدرم عشق به فرانسه و خصوصا پایتخت این کشور را به من منتقل کرده بود.(ص59)
پس از چندی نگران حرف زدن او شدیم، زیرا نمی توانست حرف «ر» را درست تلفظ کند. این مشکل برای پادشاه آینده که می بایست در جلسات عمومی سخن گوید ، مانعی به شمار می رفت. آیا نقصی طبیعی بود؟ ماه ها مجبورش می کردم بگوید «رضا»، «دریا»، «درخت» تا بالاخره فهمیدم که او «ر» را با لهجه فرانسوی که از دایه خود آموخته تلفظ می کند.(ص111)
ادامه مطلب ...
یاانیس من لا انیس له
بزرگى گفته است: عزلت بدون «عین» علم، زلت (یعنى لغزش) است و بدون «زاء» زهد، علت (یعنى بیمارى) است .
از سخنان بزرگمهر: دشمنان با من دشمنى کردند. اما، دشمنى را دشمنتر از نفس خود ندیدم .
و نیز گفته است : با دلاوران و درندگان ستیزیدم و هیچ یک از آنها چون دوست بد بر من چیره نشدند.
و نیز گفته است : صبر زرد را خوردم و شربت تلخ را آشامیدم . اما هیچیک را تلخ تر از نیازمندى نیافتم .
و نیز گفته است : تیرها و سنگها به سوى من رها شد و هیچیک را سخت تر از سخن بدى که از دهان بستانکار بیرون آید، نیافتم .
و نیز گفته است : از مال اندوخته هاى خود صدقه ها دادم و هیچ صدقه اى را سودمندتر از رهبرى یک گمراه به راه راست نیافتم .
و نیز گفته است : از نزدیکى به پادشاهان و بخشش هاى آنان شادمان شدم اما، هیچ چیز برایم نیکوتر از رهایى از آنها نبود.
یا معین من لا معین له
لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَهً لِّلَّذِینَ ءَامَنُواْ الْیَهُودَ وَ الَّذِینَ أَشرْکُواْ
بطور مسلّم، دشمنترین مردم نسبت به مؤمنان را، یهود و مشرکان خواهى یافت
«مائده، 82»
نیام بر کشم امشب به سبک بدر و تبوک
برادری که خموشی "فاین هم قتلوک"
کجاست دست خبیثی که بست چشم تو را
که چشم هم زدنی شد تو را تمام سلوک
به پشت قافله گو "لا اله الا الله"
سکوت بر لب ما مانده بود یا طاعون
که سر به بَرد زمین داد شاخه زیتون
خمود سرد زمستان، دروغ، صلح جهان
خموش موسیِ عمران و زنده شد قارون
علیک "آجرک الله یا رسول الله"
به رقص با می و شمشیر؛فاش با شیطان
برادرم نشناختی که بود؟ ؛ ابو سفیان!!!
شیوخِ جیره خورِ دون و غرقِ در شهوت
ببین اولئک انعام؛ اضل تر از اسبان
دعا نما که نبیند "علی ولی الله
برای درد دلت ، واژه ها چنان کم بود
که اشک و خون به هم آمد، عجیب مرهم بود
به خواب رفته و سرد است جسم دلبندم
گرسنگی نفسش را برید ؛ بی غم بود
عنایتی بنما یا حسن کریم الله
کسی که پشت حماس وحماسه را خم کرد
و داغ کشتن هابیل را به آدم کرد
سکوت کل جهان است و نیست بومازن
که بند پاره شد و چون حرامیان رم کرد
بیا که بت شکنی نیست یا خلیل الله
و غزّه! احمدمان نیست ورنه می آمد
و ما رایتَک یا قدس " همت و احمد "
ببین که رنگ سیاست گرفته ایمان ها
به جزر رفته جهاد و شکسته کشتی مَد
طلوع کن ز فلسطین دوباره روح الله
طلوع کن ز فلسطین دوباره روح الله
یک وقت شایع بود و شاید هنوز هم در میان بعضیها شایع است، یک وقتی دیدم یک کسی میگفت: این فلسطینیها ناصبی هستند، ناصبی یعنی دشمن علی(ع). ناصبی غیر از سنی است. سنی یعنی کسی که خلیفه بلافصل را ابولکر میداند و علی (ع) را خلیفه چهارم میداند و معتقد نیست که پیغمبر شخصی را بعد از خود به عنوان خلیفه نصب کرده است. میگوید پیغمبر کسی را به خلافت نصب نکرد و مردم هم ابوبکر را انتخاب کردند. سنی برای امیرالمومنین احترام قائل است چون او را خلیفه چهارم و پیشوای چهارم میداند و علی را دوست دارد. ناصبی یعنی کسی که علی را دشمن میدارد. سنی مسلمان است ولی ناصبی کافر است، نجس است. ما با ناصبی نمیتوانیم معامله مسلمان بکنیم. حال یک کسی میآید میگوید فلسطینیها ناصبی هستند. آن یکی میگوید، این به آن میگوید، او هم یک جای دیگر تکرار میکند و همینطور. اگر ناصبی باشند کافرند و در درجه یهودیها قرار میگیرند. هیچ فکر نمیکنند که این حرفی است که یهودیها جعل کردهاند. در هرجایی یک حرف جعل میکنند برای اینکه احساس همدردی نسبت به فلسطینیها را از بین ببرند. میدانند مردم ایران شیعهاند و شیعه دوستدار علی و معتقد است هر کس دشمن علی باشد کافر است. برای اینکه احساس همدردی را از بین ببرند، این مطلب را جعل میکنند. در صورتی که ما یکی از سالهایی که مکه رفته بودیم، فلسطینیها را زیاد میدیدیم، یکی از آنها آمد به من گفت: فلان مسأله از مسائل حج حکمش چیست؟ بعد گفت من شیعه هستم، این رفقایم سنیاند. معلوم شد داخل اینها شیعه هم وجود دارد. بعد خودشان میگفتند بین ما شیعه و سنی هست. شیعه هم زیاد داریم.
شهید مرتضی مطهری
یا معزّ الاولیاء
«صحرای کربلا به وسعت همه تاریخ است و کار به یک «یالیتنی کنت معکم» ختم نمیشود. اگر مرد میدان صداقتی، نیک در خویش بیاندیش که ترا نیز با مرگ این گونه است یا خیر؟ آنان را که از مرگ میترسند از کربلا میرانند... و مگر نه آنکه گردنها را باریک آفریدهاند تا در مقتل کربلای عشق آسانتر بریده شوند!؟»
شهید مرتضی آوینی
یامذل الاعداء
Cلَّا یحُبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَن ظُلِمَ وَ کاَنَ اللَّهُ سمَیعًا عَلِیمًاB
خداوند، آشکار کردن گفتار بد را دوست نمىدارد، مگر از کسى که به او ستم شده باشد و خداوند، شنواى داناست. «نساء، 148»
آقای پپسی کولا !
کاری کنید که غزه در محاصره کامل است
آقای فانتا !
تو کاری کن
که زمزم الحرمین
کاری نمی کند
بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون
جنایت هولناک رژیم صهیونیستی در غزه و قتلعام صدها مرد و زن و کودک مظلوم، بار دیگر چهرهی خونخوار گرگهای صهیونیست را از پشت پردهی تزویرِ سالهای اخیر بیرون آورد و خطر حضور این کافر حربی را در قلب سرزمینهای اُمت اسلام، به غافلان و مسامحهکاران گوشزد کرد. مصیبت این حادثهی هولناک برای هر مسلمان بلکه برای هر انسان با وِجدان و با شرف در هر نقطهی جهان بسی گران و کوبنده است، ولی مصیبت بزرگتر سکوت تشویقآمیز برخی دولتهای عربی و مدّعی مسلمانی است. چه مصیبتی از این بالاتر که دولتهای مسلمان که باید در برابر رژیم غاصب و کافر و محارب، از مردم مظلوم غزه حمایت میکردند، رفتاری پیشه کنند که مقامات جنایتکار صهیونیست، گستاخانه آنها را هماهنگ و موافق با این فاجعهآفرینیِ بزرگ معرفی کنند؟
سران این کشورها چه جوابی در برابر رسولالله صلیاللهعلیهوآله خواهند داشت؟ چه جوابی به ملتهای خود که یقیناً عزادار این فاجعهاند خواهند داد؟ به یقین امروز دل مردم مصر و اردن و سایر کشورهای اسلامی از این کشتار، پس از آن محاصرهی طولانی غذائی و داروئی لبالب از خون است
.
دولت جنایتکار بوش در واپسین روزهای حکمرانی ننگین خود با همدستی در این جنایت بزرگ، رژیم آمریکا را بیش از پیش روسیاه کرد و پروندهی جرائم خود را به عنوان جنایتکار جنگی قطورتر ساخت. دولتهای اروپائی با بیتفاوتی و شاید همراهی خود در این فاجعهی بزرگ، یکبار دیگر دروغ بودن ادعاهای طرفداری از حقوق بشر را ثابت کردند و شرکت خود در جبههی ضدیت با اسلام و مسلمین را نشان دادند. اکنون سئوال من از علماء و روحانیون جهان عرب و رؤسای ازهر مصر این است که آیا هنگام آن نرسیده است که برای اسلام و مسلمین احساس خطر کنید؟ آیا هنگام آن نرسیده است که به واجب نهی از منکر و کلمةُ حقٍ عندَ امامٍ جائر عمل کنید؟
آیا عرصهی دیگری عریانتر از آنچه در غزه و فلسطین در جریان است در همدستی کُفار حربی با منافقان امّت برای سرکوب مسلمانان لازم است، تا شما احساس تکلیف کنید؟
سئوال من از رسانهها و روشنفکران جهان اسلام و بویژه جهان عرب آن است که تا چه هنگام به مسئولیت رسانهئی و روشنفکری خود بیتفاوت خواهید ماند؟ آیا سازمانهای حقوق بشرِ رسوای غرب و شورای باصطلاح امنیت سازمان ملل بیش از این هم ممکن است رسوا شوند؟
همهی مجاهدان فلسطین و همهی مؤمنان دنیای اسلام به هر نحو ممکن موظف به دفاع از زنان و کودکان و مردم بیدفاع غزهاند و هر کس در این دفاع مشروع و مقدس کشته شود شهید است و امید آن خواهد داشت که در صف شهدای بدر و اُحد در محضر رسولالله صلیاللهعلیهوآله محشور شود.سازمان کنفرانس اسلامی باید در این شرائط حساس به وظیفهی تاریخی خود عمل کند و جبههی یکپارچهئی به دور از ملاحظهکاری و انفعال، در برابر رژیم صهیونیستی تشکیل دهد. باید رژیم صهیونیستی به وسیلهی دولتهای مسلمان مجازات شود. سران آن رژیم غاصب باید به جرم این جنایت و نیز محاصرهی طولانی مدّت، شخصاً محاکمه و مجازات شوند.
ملّتهای مسلمان میتوانند با عزّم راسخ خود این مطالبات را تحقّق بخشند و وظیفهی سیاستمداران و علما و روشنفکران در این بُرهه بسی سنگینتر از دیگران است.
اینجانب به مناسبت فاجعهی غزه روز دوشنبه را عزای عمومی اعلام میکنم و مسئولان کشور را به ادای وظائف خود در این حادثهی غمانگیز فرا میخوانم.
وَ سَیعلَمُ الذین ظَلَموا اَیّ مُنقلبٍ یَنقلبون.
سیّدعلی خامنهای
8/دی/1387
29/ذیالحجةالحرام/1429
یاذخر من لا ذخر له
«این گردنبند که یادگار ازدواجم است را به خاطر محبت شما به شما هدیه میکنم.» این نامه را معملی مسیحی از ایتالیا به همراه گردنبندی برای امام(ره) فرستاده بود. چند روز بعد دختر بچهای دو سه ساله را خدمت آقا آوردند که پدرش در جنگ مفقودالاثر شده بود. امام(ره) او را روی زانو نشاند و صورت به صورتش گذاشت، دست بر سرش کشید و با او حرف زد. کودک خندید و امام آن گردنبند را خود بر گردن او انداخت. خوشیاش بیشتر شد.
(سرگذشتهای ویژه از زندگی امام(ره)، ج5، ص66)
یا حرز من لا حرز له
Cأَ یحَسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُم بِهِ مِن مَّالٍ وَ بَنِینَ
نُسَارِعُ لهَمْ فىِ الخْیرْاتِ بَل لَّا یَشْعُرُونB
آیا مىپندارند که آن مال و فرزند که ارزانیشان مىداریم، براى آن است که مىکوشیم خیرى به آنها برسانیم؟ نه، که آنان در نمىیابند.
«مؤمنون، 55 و 56»