آمد گوسفندش را ذبح کند...
- دست نگه دار!
آبش دادهای یا نه؟
- بله یابن رسول الله
بغضش ترکید و گفت: آخر پدرم را با لب تشنه سر بریدند.
*سلام بر بیمار کربلا