بنابراین، چگونه ممکن است که فاطمه زهرا سلام الله علیها بین در و دیوار قرار گرفته باشد؟ و یا چگونه ممکن است که این در آتش گرفته باشد؟
نقد و بررسی:
اما با بررسی روایات موجود در کتابهای شیعه و سنی این نتیجه به دست میآید، که در زمان رسول خدا صلی الله علیه وآله خانههای مدینه دارای درهای چوبی بوده است. موارد بسیاری میتوان به عنوان شاهد نقل کرد که ما به چند نمونه اشاره میکنیم. شما خواننده محترم برای اطلاع بیشتر به کتاب مأساة الزهراء علیها السلام، و خلفیات مأساة الزهراء، نوشته سید جعفر مرتضی مراجعه فرمایید.
ما ابتدا پاسخ علامه سید جعفر مرتضی را در پاسخ این شبهه نقل و سپس به پاسخ تفصیلی آن خواهیم پرداخت:
پاسخ علامه سید جعفر مرتضی:
علامه سید جعفر مرتضی در پاسخ این روایت میگوید:
فأمیر المؤمنین إذن یصف حالة الفقر المدقع الذی کان یعانی منه أهل البیت ( علیهم السلام )، ویذکر إیثار رسول الله ( صلی الله علیه وآله وسلم ) حتی أهل النعم والأموال بما یتوفر لدیه منها، مع ملاحظة: أن أبواب أهل البیت ( علیهم السلام ) بیوتهم کانت من جرید النخل الذی هو أصل السعفة بعد جرد الخوص عنها، أما غیرهم ( علیهم السلام ) فکان لبیوتهم ستائر، وکانت أبوابها من غیر جرید النخل أیضا، ومنها الأخشاب لا مجرد ستائر ومسوح کما یدعون.
علی علیه السلام از فقر ناراحت کنندهای که خاندان پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم با آن دست و پنجه نرم میکردند سخن میگوید و از بذل و بخشش رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم از اموال و نعمتهای که نزدش جمع شده بود یاد میکند، با این که دَرِ خانههای اهل بیت از چوب خرما؛ پس از پاک کردن از شاخ و برگش بود؛ ولی دیگران دَرِ خانههایشان از غیر چوب خرما بود و افزون برآن بر درهایشان پرده نیز آویزان کرده بودند.
العاملی، السید جعفر مرتضی (معاصر)، مأساة الزهراء علیها السلام شبهات وردود، ج ۲ ص ۲۳۲، ناشر: دار السیرة بیروت - لبنان، الطبعة: الثانیة، ۱۴۱۸هـ ـ ۱۹۹۷ م
باز کردن درب خانه با کلید، چه معنایی دارد؟
خداوند در قرآن کریم به صحابه و دیگر مسلمانان اجازه میدهد که از خانههایی که کلید آن در اختیار آنان هست ، غذا بخورند . بیتردید خانهای که در چوبی و یا آهنی نداشته باشد، داشتن کلید برای آن بیمعنا خواهد بود:
لَیْسَ عَلَی الْأَعْمی حَرَجٌ وَلا عَلَی الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلا عَلَی الْمَریضِ حَرَجٌ وَلا عَلی أَنْفُسِکُمْ أَنْ تَأْکُلُوا مِنْ بُیُوتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ آبائِکُمْ ... أَوْ ما مَلَکْتُمْ مَفاتِحَهُ أَوْ صَدیقِکُمْ لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَأْکُلُوا جَمیعاً أَوْ أَشْتاتاً. (النور / ۶۱ .)
بر نابینا و افراد لنگ و بیمار گناهی نیست (که با شما هم غذا شوند)، و بر شما نیز گناهی نیست که از خانههای خودتان [بدون اجازه خاصّی] غذا بخورید و همچنین خانههای پدرانتان ... یا خانهای که کلیدش در اختیار شماست، یا خانههای دوستانتان، بر شما گناهی نیست که به طور دستهجمعی یا جداگانه غذا بخورید .
در حدیث ذیل نیز با صراحت سخن از باز کردن دَرِ اتاق به وسیله کلید است و این نشان میدهد که ورودیهای منازل واتاقها محصور و محفوظ بوده است.
حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحِیمِ بْنُ مُطَرِّفٍ الرُّؤَاسِیُّ حَدَّثَنَا عِیسَی عَنْ إِسْمَاعِیلَ عَنْ قَیْسٍ عَنْ دُکَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ الْمُزَنِیِّ قَالَ أَتَیْنَا النَّبِیَّ،صلی الله علیه وسلم، فَسَأَلْنَاهُ الطَّعَامَ فَقَالَ « یَا عُمَرُ اذْهَبْ فَأَعْطِهِمْ ». فَارْتَقَی بِنَا إِلَی عِلِّیَّةٍ فَأَخَذَ الْمِفْتَاحَ مِنْ حُجْزَتِهِ فَفَتَحَ.
از دُکَین بن سعید مزنی نقل شده است که گفت: خدمت پیامبر رفتیم و تقاضای غذا کردیم، به عمر فرمود: برو و به آنان غذا بده. عمر ما را به اتاق بالا برد، سپس کلید را از کمربندش بیرون آورد و در را باز کرد.
السجستانی الأزدی، سلیمان بن الأشعث أبو داود (متوفای۲۷۵هـ)، سنن أبی داود، ج ۲ ص ۵۲۷، ح ۵۲۴۰، تحقیق: محمد محیی الدین عبد الحمید، ناشر: دار الفکر.
البانی در صحیح و ضعیف سنن ابوداوود، شماره ۵۲۳۸ آن را تصحیح کرده است.
پیامبر دستور داد، شبها دَرِ منازل را ببندند:
مسلم نیشابوری در صحیحش مینویسد:
۱۰. قَالَ أَبُو حُمَیْدٍ إِنَّمَا أُمِرَ بِالأَسْقِیَةِ أَنْ تُوکَأَ لَیْلاً وَبِالأَبْوَابِ أَنْ تُغْلَقَ لَیْلاً.
ابو حمید میگوید: پیامبر به ما امر کرد که شبها ظروف آب را در گوشهای قرار دهیم و نیز دستور داد که شبهنگام درها را ببندیم.
النیسابوری، مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری (متوفای۲۶۱هـ)، صحیح مسلم، ج ۳، ص ۱۵۹۳، ح۲۰۱۰، کتاب الأشربة (والاطعمة)، باب فِی شُرْبِ النَّبِیذِ وَتَخْمِیرِ الإِنَاءِ، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی - بیروت.
خانه های پیامبر (ص) از چوب درخت سرو بود:
ابن کثیر دمشقی به نقل از حسن بصری مینویسد:
وکانت حجره من شعر مربوطة بخشب من عرعر قال وفی تاریخ البخاری أن بابه علیه السلام کان یقرع بالاظافیر فدل علی أنه لم یکن لابوابه حلق.
اتاقهای رسول خدا (ص) از شاخه و چوب عَرعَر به وسیله مو بافته شده بود، و در تاریخ بخاری آمده است: دَرِ خانه پیامبر را با نُک انگشتان و ناخنها میزدند و این دلالت بر این دارد که حلقههایی برای کوبیدن بر در نداشته است.
القرشی الدمشقی، إسماعیل بن عمر بن کثیر أبو الفداء (متوفای۷۷۴هـ)، البدایة والنهایة، ج ۳، ص ۲۲۱، ناشر: مکتبة المعارف – بیروت.
خانه عائشه از چوب درخت سرو بود:
بخاری در ادب المفرد مینویسد:
عن محمد بن هلال أنه رأی حجر أزواج النبی صلی الله علیه وسلم من جرید مستورة بمسوح الشعر فسألته عن بیت عائشة فقال کان بابه من وجهة الشام فقلت مصراعا کان أو مصراعین قال کان بابا واحدا قلت من أی شیء کان قال من عرعر أو ساج.
محمد بن هلال خانههای همسران پیامبر را دیده است که پوششی بافته شده از مو بوده است. از وی در باره خانه عائشه پرسیدم، گفت: درِ خانه اش به طرف شام باز میشد، پرسیدم: یک لنگه داشت یا دو لنگه؟ گفت: یک لنگه بیشتر نداشت، گفتم: جنسش از چه بود؟ گفت از چوب درخت عرعر یا ساج.
البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله (متوفای۲۵۶هـ)، الأدب المفرد، ج ۱، ص ۲۷۲، تحقیق: محمد فؤاد عبدالباقی، ناشر: دار البشائر الإسلامیة - بیروت، الطبعة: الثالثة، ۱۴۰۹هـ ـ ۱۹۸۹م
عاصمی شافعی( متوفای ۱۱۱۱) مینویسد:
کان باب عائشة مواجه الشام وکان بمصراع واحد من عرعر أو ساج.
درِ خانه عائشه به طرف شام بود و یک لنگه داشت که از چوب درخت عرعر یا ساج بود.
العاصمی المکی، عبد الملک بن حسین بن عبد الملک الشافعی (متوفای۱۱۱۱هـ)، سمط النجوم العوالی فی أنباء الأوائل والتوالی، ج ۱، ص ۳۶۷، تحقیق: عادل أحمد عبد الموجود- علی محمد معوض، ناشر: دار الکتب العلمیة.
ابوالبقاء مکی حنفی (متوفای ۸۶۴) مینویسد:
وکان لبیت عائشة رضی الله عنها مصراع واحد من عرعر أوساج.
تاریخ مکة المشرفة والمسجد الحرام والمدینة الشریقة والقبر الشریف، ج ۱، ص ۲۶۸، ناشر: دار الکتب العلمیة، بیروت، ۱۴۲۴هـ، ۲۰۰۴م، الطبعة: الثانیة، تحقیق: علاء إبراهیم، أیمن نصر
برای خانه عائشه یک در بود که یک لنگه داشت و از چوب عرعر یا ساج بود.
المکی الحنفی، أبو البقاء محمد بن أحمد بن محمد ابن الضیاء (متوفای۸۵۴هـ)، تاریخ مکة المشرفة والمسجد الحرام والمدینة الشریفة والقبر الشریف، ج ۱، ص ۲۶۸، تحقیق: علاء إبراهیم، أیمن نصر، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الثانیة، ۱۴۲۴هـ ـ ۲۰۰۴م.
محمد بن اسماعیل بخاری در صحیح خود مینویسد:
حدثنا محمد بن عبد اللَّهِ بن حَوْشَبٍ حدثنا عبد الْوَهَّابِ حدثنا یحیی بن سَعِیدٍ قال أَخْبَرَتْنِی عَمْرَةُ قالت سمعت عَائِشَةَ رضی الله عنها تَقُولُ لَمَّا جاء قَتْلُ زَیْدِ بن حَارِثَةَ وَجَعْفَرٍ وَعَبْدِ اللَّهِ بن رَوَاحَةَ جَلَسَ النبی صلی الله علیه وسلم یُعْرَفُ فیه الْحُزْنُ وأنا أَطَّلِعُ من شَقِّ الْبَابِ.
از عائشه نقل است: هنگامی که خبر شهادت جعفر بن ابوطالب و عبدالله بن رواحه را آوردند؛ پیامبر بر زمین نشست و آثار حزن و اندوه در صورتش نمایان شد، و من ازشکاف در (شق الباب) او را مینگریستم.
البخاری الجعفی، محمد بن إسماعیل أبو عبدالله (متوفای۲۵۶هـ)، صحیح البخاری، ج ۱، ص ۴۴۰، ح ۱۲۴۳، بَاب ما یُنْهَی عن النَّوْحِ وَالْبُکَاءِ وَالزَّجْرِ عن ذلک، تحقیق د. مصطفی دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة - بیروت، الطبعة: الثالثة، ۱۴۰۷ – ۱۹۸۷.
شکاف یا سوراخ دَر دلیل بر مدعای ما است که خانه ها بدون دَر نبوده است؛ بلکه درهایی که از «تخته » یا «سعف نخل» ساخته میشدند بر ورودیهای منازل وخانهها نصب میکردهاند.
خانه علی (ع) دارای دَر بود:
همچینن در برخی از روایات شیعه و سنی آمده است که خانه حضرت علی علیه السلام دارای دَرِ چوبی از نوع: سَعَفٍ (شاخه درخت خرما) عرعر، (درخت سرو) ساج و... بوده است.
در داستان ازدواج فاطمه زهرا و امیرمؤمنان علیهما السلام آمده است:
ثُمَّ دَعَا عَلِیّاً علیه السلام فَصَنَعَ بِهِ کَمَا صَنَعَ بِهَا ثُمَّ دَعَا لَهُ کَمَا دَعَا لَهَا ثُمَّ قَالَ قُومَا إِلَی بَیْتِکُمَا جَمَعَ اللَّهُ بَیْنَکُمَا وَ بَارَکَ فِی نَسْلِکُمَا وَ أَصْلَحَ بَالَکُمَا ثُمَّ قَامَ فَأَغْلَقَ عَلَیْهِ بَابَه.
رسول خدا (ص) علی بن ابوطالب (ع) را احضار نمود و همان عملی را که با فاطمه انجام داده بود با علی نیز انجام داد. آنگاه همان دعائی را برای علی خواند که برای فاطمه خوانده بود. سپس به علی و فاطمه علیهما السّلام فرمود: برخیزید بسوی خانه خود روید، خدا شما را نسبت به یک دیگر مهربان کند! و به نسل شما برکت دهد! و عاقبت شما را بخیر نماید! رسول خدا (ص) پس از این دعاها برخاست و دَرِ خانه را بست.
الصنعانی، أبو بکر عبد الرزاق بن همام (متوفای۲۱۱هـ)، المصنف، ج ۵ ص ۴۸۹، تحقیق حبیب الرحمن الأعظمی، ناشر: المکتب الإسلامی - بیروت، الطبعة: الثانیة، ۱۴۰۳هـ؛
الطبرانی، سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم (متوفای۳۶۰هـ)، المعجم الکبیر، ج ۲۲ ص ۴۱۲، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ناشر: مکتبة الزهراء - الموصل، الطبعة: الثانیة، ۱۴۰۴هـ – ۱۹۸۳م؛
التمیمی المغربی، أبو حنیفة النعمان بن محمد (متوفای۳۶۳ هـ)، شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار، ج ۲ ص ۳۵۹، تحقیق: السید محمد الحسینی الجلالی، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامی ـ قم، الطبعة: الثانیة، ۱۴۱۴ هـ؛
المجلسی، محمد باقر (متوفای ۱۱۱۱هـ)، بحار الأنوار، ج ۴۳ ص ۱۴۲، تحقیق: محمد الباقر البهبودی، ناشر: مؤسسة الوفاء - بیروت - لبنان، الطبعة: الثانیة المصححة، ۱۴۰۳ - ۱۹۸۳ م.
امام کاظم از پدرش امام صادق علیهما السلام نقل کرده است که فرمود:
جَمَعَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله وسلم) أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ وَفَاطِمَةَ وَالْحَسَنَ وَالْحُسَیْنَ وَأَغْلَقَ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمُ الْبَابَ وَقَالَ یَا أَهْلِی وَأَهْلَ اللَّه....
پیامبر اکرم؛ علی بن ابوطالب، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام را جمع کرد و درب را بر روی آنها بست و فرمود:
ای خانواده من که پیوستگان خدائید، پروردگار به شما سلام میرساند....
المجلسی، محمد باقر (متوفای ۱۱۱۱هـ)، بحار الأنوار، ج ۲۴ ص ۲۱۹، تحقیق: محمد الباقر البهبودی، ناشر: مؤسسة الوفاء - بیروت - لبنان، الطبعة: الثانیة المصححة، ۱۴۰۳ - ۱۹۸۳ م.
و در حدیثی دیگر از پدرش امام صادق علیهما السلام نقل میکند که فرمود:
لَمَّا کَانَتِ اللَّیْلَةُ الَّتِی قُبِضَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه وآله وسلم) فِی صَبِیحَتِهَا دَعَا عَلِیّاً وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ (علیهم السلام) وَ أَغْلَقَ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ الْبَابَ وَ قَالَ یَا فَاطِمَةُ وَأَدْنَاهَا مِنْهُ فَنَاجَاهَا مِنَ اللَّیْلِ طَوِیلًا فَلَمَّا طَالَ ذَلِکَ خَرَجَ عَلِیٌّ وَ مَعَهُ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ وَ أَقَامُوا بِالْبَابِ وَ النَّاسُ خَلْفَ الْبَاب.
شبی که رسول خدا صلی الله علیه وآله صبح آن از دنیا رفت، علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام را فراخواند و دَرِ خانه را بست و فرمود: فاطمه جانم! سپس او را نزدیک خودش برد و با دخترش مدتی طولانی مشغول گفتگو شد و چون مدت طولانی شد، علی و دو فرزندش حسن و حسین علیهم السلام از خانه بیرون آمدند و پشت در همراه با مردم به انتظار ماندند.
المجلسی، محمد باقر (متوفای ۱۱۱۱هـ)، بحار الأنوار، ج ۲۲ ص ۴۹۰، باب ۱، وصیته ص عند قرب وفاته و فیه، تحقیق: محمد الباقر البهبودی، ناشر: مؤسسة الوفاء - بیروت - لبنان، الطبعة: الثانیة المصححة، ۱۴۰۳ - ۱۹۸۳م.
بستن دَر دلیل بر چه چیزی میتواند باشد؟
محمد بن جریر طبری شیعی مینویسد:
قَالَ سَلْمَانُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ فَمَضَیْتُ إِلَیْهَا فَطَرَقْتُ الْبَابَ وَ اسْتَأْذَنْتُ فَأَذِنَتْ لِی بِالدُّخُولِ فَدَخَلْتُ فَإِذَا هِیَ جَالِسَة.
سلمان میگوید: به خانه فاطمه رفتم، در را کوبیدم و اجازه ورود گرفتم، به من اجازه داد تا وارد شوم. هنگامی که وارد شدم دیدم نشسته است.
الطبری ، أبی جعفر محمد بن جریر بن رستم (قرن۵هـ) ، دلائل الامامة ، ص ۱۰۷ ، نشر و تحقیق : مؤسسة البعثة ـ قم ، الطبعة الأولی ، ۱۴۱۳هـ؛
المجلسی، محمد باقر (متوفای ۱۱۱۱هـ)، بحار الأنوار، ج ۹۱ ص ۲۲۶، تحقیق: محمد الباقر البهبودی، ناشر: مؤسسة الوفاء - بیروت - لبنان، الطبعة: الثانیة المصححة، ۱۴۰۳ - ۱۹۸۳ م.
در این حدیث سلمان میگوید: دَر را کوبیدم، آیا کوبیدن دَر مفهومی غیر از معنای رایج آن دارد؟
شکستن در خانه حضرت زهرا در هجوم:
در روایت هجوم به خانه فاطمه سلام الله علیها آمده است:
قَالَ عُمَرُ قُومُوا بِنَا إِلَیْهِ فَقَامَ أَبُو بَکْرٍ وَ عُمَرُ وَ عُثْمَانُ وَ خَالِدُ بْنِ الْوَلِیدِ وَ الْمُغِیرَةُ بْنُ شُعْبَةَ وَ أَبُو عُبَیْدَةَ بْنُ الْجَرَّاحِ وَ سَالِمٌ مَوْلَی أَبِی حُذَیْفَةَ وَ قُنْفُذٌ وَ قُمْتُ مَعَهُمْ فَلَمَّا انْتَهَیْنَا إِلَی الْبَابِ فَرَأَتْهُمْ فَاطِمَةُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهَا أَغْلَقَتِ الْبَابَ فِی وُجُوهِهِمْ وَ هِیَ لا تَشُکُّ أَنْ لا یُدْخَلَ عَلَیْهَا إِلا بِإِذْنِهَا فَضَرَبَ عُمَرُ الْبَابَ بِرِجْلِهِ فَکَسَرَهُ وَ کَانَ مِنْ سَعَفٍ.
عمر گفت: ما را نزد وی ببر، ابوبکر و عمر و عثمان و خالد بن ولید و مغیرة بن شعبه و ابوعبیده جراح و سالم مولی ابوحذیفه و قنفذ حرکت کردند و من نیز با آنان به راه افتادم. هنگامی که به خانه رسیدیم، فاطمه آنها را دید، در را بر روی آنان بست، فاطمه شک نداشت که آنان بدون اجازه وی داخل نخواهند شد؛ اما عمر با لگد در را که از چوب درخت خرما بود، شکست.
المجلسی، محمد باقر (متوفای ۱۱۱۱هـ)، بحار الأنوار، ج ۲۸ ص ۲۲۷، تحقیق: محمد الباقر البهبودی، ناشر: مؤسسة الوفاء - بیروت - لبنان، الطبعة: الثانیة المصححة، ۱۴۰۳ - ۱۹۸۳ م.
در روایت ابن قتیبه آمده است:
ثم قام عمر، فمشی معه جماعة، حتی أتوا باب فاطمة، فدقوا الباب، فلما سمعت أصواتهم نادت بأعلی صوتها: یا أبت یا رسول الله، ماذا لقینا بعدک من ابن الخطاب وابن أبی قحافة...
عمر وگروهی همراه وی به خانه فاطمه رسیدند، دقّ الباب کردند، فاطمه هنگامی که صدای آنان را شنید، فریاد زد: ای پدر بزرگوارم، ای رسول خدا! پس از تو از دست پسر خطاب (عمر) و ابوقحافه ( ابوبکر) چه رنجها که ندیدم.
الدینوری، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتیبة (متوفای۲۷۶هـ)، الإمامة والسیاسة، ج ۱، ص ۱۶، تحقیق: خلیل المنصور، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - ۱۴۱۸هـ - ۱۹۹۷م، با تحقیق شیری، ج۱، ص۳۷، و با تحقیق، زینی، ج۱، ص۲۴.
نتیجه:
استدلال به روایت و فرمایش علی علیه السلام: « لا سُقُوفَ لِبُیُوتِنَا وَ لا أَبْوَابَ» اهل سنت را به مقصودشان نمیرساند؛ زیرا: اولاً: طراح شبهه سخن علی علیه السلام را ناقص نقل کرده است؛ به گونهای که خواننده احساس میکند که اهل بیت علیهم السلام منزل مسکونی به شکل متعارف نداشتهاند؛ چون خانهای که نه سقف دارد و نه دَر و نه دیوار، قابل تصور نیست؛ در حالی که متن حدیث چنین است: نحن اهل بیت محمد (ص) لا سقوف لبیوتنا ولا أبواب ولا ستور ( در نقل شیخ مفید، ستور به معنای دیوار آمده است) الا الجرائد وما اشبهها.
جمله پایانی این حدیث گویای استفاده از چوب حاصل شده از برگههای درخت خرما است؛ چون جریده به معنای چوب باقی مانده پس از تراشیدن اضافات آن است که با بستن آن چوبها کنار یکدیگر برای پوشش و دیوار کشی و در ورودی و غیر آن استفاده میشده است؛ بنابراین از این روایت و روایات دیگر استفاده میشود که خانه اهل بیت علیهم السلام از جمله خانه فاطمه زهرا و علی علیهما السلام مانند خانههای افراد دیگر دارای در ورودی بوده است که باز و بسته میشده و از استحکام مخصوصی هم برخوردار بوده است.
همچنین روایات دیگری از مصادر اهل سنت نقل شد که خانههای مدینه و نیز خانه امیر مؤمنان علیه السلام دَر داشته است و این دَرها نیز چوبی بوده است.
منبع: جهان نیوز
سلام
وبلاگ عالی داری
بمن هم سر بزن