
تویى که ذکر جمیلت به هر زبان جارى است
زلال یاد تو در جویبار جان جارى است
مدام زمزم وصف تو اى سلاله نور
به باغ خاطر هر طبع نکته دان جارى است
صداى عدل تو اى خصم اهل جور، هنوز
بسان صاعقه در گوش آسمان جارى است
به کام دهر چشاندى میى ز خم غدیر
که شور و جوشش آن در رگ زمان جارى است
ز چشمه سار ولاى تو اى خلاصه لطف
به جویبار زمان فیض جاودان جارى است
بود ولاى تو و آل تو چو کشتى نوح
که بى مخاطره در بحر بیکران جارى است ...
محمود شاهرخى - معاصر